۱۳۹۱ فروردین ۱۸, جمعه

غییییییییییییییژ



مناظره سر کلاس ادامه داشت از جاش بلند می شه چرخ سفال و خاموش می کنه و می گه :
از آنجا كه وقوع بسياري از مسايل براي ما نامشخص است و دور از فضاي درك و ديده ما...
- منظور از ما ؟ صدا از پشت سرم میاد حال ندارم سرمو برگردونم
- مایی که نمی فهمیم . اینو که می گه من یه طرفه لبم کج می شه میره بالا
- اونی که می فهمه کیه ؟ صدا ازپشت سر و من سرمو به دستم تکیه دادم پس برگشتن و نگاه کردن دشوارِ واقعن
- قانون گذار
- چرا ؟
چون تو نمی فهمی . انتظار داشتم یه همچی جوابی بده اما کش سرشو باز کرد موهای خاکستریشو چپ و راس کرد ، هر وقت هیجان زده می شه این کارو می کنه . خیلی با حوصله کش و گرفت به دندونش با دو تا دست موهارو دوباره جمع کرد پشت کله و بستشون محکمتر از قبل ، دستشو آروم کشید به ریشش . داشت خودشو آروم می کرد داشت هیجانشو قورت می داد .
- چون اینکه ما تحت نظر قانونیم یا قانون تحت نظر ما گویا از یاد رفته ، اجازه ندین قانون کنترلتون کنه قوانین مثه درخت می مونن اگه مخالفشونین تا جوونه ان از بین ببرینشون وگرنه شاخه میدن و سایه میندازن رو سرتون یا باید اینو بفهمیم یا ما نفهمیم .
دستم خواب رفته می زنم چرخ و روشن می کنم غییییییییییییژ ، مهم اینه که بالاخره کلمۀ نفهم و گفت با اینکه صحبت از ما بود نه من نه تو و نه اون .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر