۱۳۹۰ اسفند ۵, جمعه

فتوا را باید داد جور دیگر باید زیست


ما ... در پستوی خانه نهان شده بودیم ، منتظر که سپهری فتوای تازه ای بدهد آخر گفته بود عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد فتوا داده بود حضرتمان و همین هم شد ، همین هم کردیم . ما در پستوی خانه نهان شدیم و گاو بار امدیم با سرویس رفتیم ، با سرویس هم آمدیم و بماند که گاوهای خوبی هم هستیم ، هم شیر میدهیم هم مُووو میکشیم ولی اگر استیکمان کنید یا چرم از پوستمان بسازید سِپ سرویستان میکند و حضرتمان سپهری که فتوا داد بعدش خودش رفت از پستو بیرون ولی فتوایش ماند ، ما هم ماندیم تا گله دار شویم از فتوایش در همان پستوی خانه .

 پَستومونه






۴ نظر: