ما ... در پستوی خانه نهان شده بودیم ، منتظر که
سپهری فتوای تازه ای بدهد آخر گفته بود عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد فتوا
داده بود حضرتمان و همین هم شد ، همین هم کردیم . ما در پستوی خانه نهان شدیم و
گاو بار امدیم با سرویس رفتیم ، با سرویس هم آمدیم و بماند که گاوهای خوبی هم
هستیم ، هم شیر میدهیم هم مُووو میکشیم ولی اگر استیکمان کنید یا چرم از پوستمان بسازید
سِپ سرویستان میکند و حضرتمان سپهری که فتوا داد بعدش خودش رفت از پستو بیرون ولی
فتوایش ماند ، ما هم ماندیم تا گله دار شویم از فتوایش در همان پستوی خانه .
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفما خعلی باحالیم :>
پاسخحذف